Wednesday, November 11, 2009

سرما خوردگی

یک چند روزیه که احساس سرما خوردگی دارم یکم گلوم می سوزه گاهگاهی عطسه می کنم برا همین تا صبح پا میشم یک قرص سرماخوردگی می خورم و تو طول روز هم همینطور. می ترسم هی دارم جلوش رو میگیرم یکهویی قلمبه بشه و بزنه بیرون . اینروزها فقط سرما خوردگی خودم نیست که مهمه صد البته دخترکهام نباید مریض بشند آقای پدر هم همینطور. مامانم هم نباید مریض شه مادر شوهرم هم چون ایناند که دخترکوچیکه رو نگه می دارند . باید مواظب خواهرم هم باشم چون اگه اون مریض شه مامانم ممکنه ازش بگیره برادر شوهرهام هم نباید مریض شند خوب ممکنه مادر شوهرم از اونها بگیره . خلاصه اینروزها وقتی از آدمها می پرسم خوبید ؟ واقعا می پرسم و فقط یک حال و احوال از رو عادت نیست

1 comment:

zahra said...

:)) nemishe me movazebe hame bud:)) movazebe khodet o dokhtarakhat bash, baghiye ro bespar be khoda...