دیروقت از بیرون اومدیم . خسته و داغون . دختر بزرگه رو بردم دستشویی بعد دیدم دیگه مسواک زدن خیلی مصیبته . در گوشش گفتم امشب مسواک نمی زنیم . یکدفعه براق شد و گفت چی ؟ دندونام خراب بشه ! میکروب ها بروند روشون ؟ هاج و واج موندم که چی بگم , چطوری درستش کنم . خودش اومد کمکم که مامان شوخی کردی ؟ گفتم آره عزیزم شوخی کردم
Saturday, December 4, 2010
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment