دارم ظرف می شورم و واسه خودم زمزمه می کنم
دلم می خواد عروس بشم من .... خوشگل بشم ملوس بشم من
لباس نقره ای بپوشم .... تور سفید بیاد رو دوشم
دخترک می آد کنارم و می گه مامان منم همینطور
من مادر خانومی, مادر دو تا دختر کوچولوام. قرار نیست اینجا همش از بچه هام بگم , اما خب چه کنم که این روزها بچه داری همه زندگیم رو تحت تاثیر قرارداده , اینجا می نویسم تا رویای نوشتنم را تحقق بخشم.
2 comments:
چه زود برسه اون روزي كه ما دخترهامون رو عروس كنيم و بمونيم تنهاي تنها
واي دلم گرفت
البته دختر من مي گه : من عروس بشم از پيش شما نمي رم با دامادم ميام پيش شما مي مونم. خوبه نه ؟
salam
shad bashi
shade shad
ta bashi bache bashi
tooye aghooshe maman baba
Post a Comment