چهار روز پیش - اورژانس
پدرش تخت روبروی پدر من است هزار تا لوله به همه جایش وصل است از سرم و سوند و لوله اکسیژن بگیر تا هزار کوفت و زهر مار دیگه که نمی دانم چیست حتی یک لوله داخل دهانش است که امکان حتی ناله کردن را از او گرفته است , در این گیر و دار پسر سر جلو برده و ازپدر می پرسه حالت چطوره ؟ بهتری ؟
ومن خنده ام گرفته و در عین حال عصبانیم که چه حالیه این وسط از پیر مرد بیچاره می پرسد مگه نمی بیند که چطوراست
دیشب- آی سی یو
پدرم زیر تمام آن سیمهایی است که گفتم به علاوه یک چیزهای دیگر و با چشمای بسته و من با اصرار به روی تختش دولا شده ام و می خواهم بدانم که حالش چطور است انهم از زبان خودش
و تو که مارو می بینی تعجب نکن جای من نیستی تا بدانی دانستن حال پدر از زبان خودش چقدر خیالم را راحت تر می کند
2 comments:
اميدوارم هر چه زودتر از زبان خودش بشنوي كه خوب خوبه
امیدوارم هر چه سریعتر توی خونه ببینینشون
Post a Comment