Tuesday, December 8, 2009

من شرمنده ام

یکشنبه شب یک مهمونی به مناسبت عقد یکی از فامیل دعوت داشتیم اول شام تو رستوران و بعد منزلشون . موقع حاضر کردن دختر بزرگه برای کفشش دو تا انتخاب بیشتر نداشتم یک کتونی صورتی و یک کفش سفید پشت و جلو باز . از اونجاییکه لباسش قرمز بود با جوراب شلواری سفید , کفش سفید رو انتخاب کردم و رفتیم هنوز تو رستوران رو صندلی ننشسته بودم که مادر شوهرم اعتراض کرد که بچم چکمه نداشت با این کفش تابستونی آوردینش ؟ البته سئوال بجایی بود اما خوب جوابی براش نداشتم و راستش رو بخواهید بانگاه انتقادی مادر شوهرم به کفش تابستونی دخترکم , از چکمه خوشگل خودم که بار اول بود می پوشیدمش حسابی شرمنده شدم . فردا صبحش داشتم واسه مامانم تعریف می کردم که دیدم صدای اون هم در اومد که خوب آره دیگه یک کفش واسه بچه نگرفتی و با این کفش ها عین گداها بردیش ؟!!!! مامان من 50 سال پیش واسه بچه هاش باید از نادری و اونهم از یک مغازه مخصوصش کفش می خرید بقیه رو قبول نداشت من خودم واسه شما ها از موسیو کفش می خریدم حالا تو , تو این دوره زمونه بچه رو این شکلی بردی ؟ اومدم درستش کنم گفتم کاش کفش کتونیش رو پاش می کردم که ایندفعه مامانم گفت والله اون موقع ها کفش کتونی تو زمستون هرکی می پوشید دل آدم واسش می سوخت حالا الان کتونی اینطوری مد شده ... خلاصه همچین شرمنده شدم که نفهمیدم چطوری رفتم بیرون و واسه بچم یک جفت نیم چکمه سفید صورتی خریدم و اومدم اما نمی دونم با آبروی بربادرفتم تو اون مهمانی چیکار کنم و موندم من که اینهمه تو فکر لباس خودم و همسرم بودم چی شد که دخترکم رو این وسط جا انداختم ؟
اندر حواشی مهمانی
از دخترکم می پرسند چرا خواهرت رو نیاوردی عروسی ؟ می گه آخه اون از عروس خوشش نمی اومد
تو مهمونی یواشکی ازش می پرسم جیش داری ؟ بلند طوری که همه کسانیکه سرمیزمونند بشنوند می گه هم جیش هم پی پی

1 comment:

زهرا said...

نااازی! پس هم جیش داشته هم پی پی:))) اشکال نداره. اینا همه اش یک تجربه است. نگران آبرو نباش. اگه کسی بخواد حرف دربیاره که درآورده. بقیه هم لابد فکر می کنند بچه پایش را توی یک کفش کرده که " من می خوام اینو بپوشم" !