ناخونهای دختر بزرگه رو لاک زدم , کوچولوئه خوشش اومده و هی نگاهشون می کنه و میخواد دست بزنه که جیغ خواهرش رو در می آره , می گم عزیزم عیب نداره خوشش اومده حالا دیگه یواش یواش واسه خواهرت هم باید لاک بزنیم که میبینم فوری می گه نه مامان این پسره , پسراکه لاک نمی زنند و بعد رو به خواهر کوچولو میگه : بیا بریم آقا پسر گلم
دخترک جلوی چشمم نیست صداش می کنم میگه مامان اینجام تو آشمزونه* , دارم موزماره** می خونم
سر توالت نشسته میگم یکم پی پی هم بکن . میگه نه مامان دیگه میل ندارم
*آشپزخانه
**روزنامه
1 comment:
جيگرشو بخورم اين دخترك گل تو رو
Post a Comment