مکان : خانه - زمان :وقت تماشای افسانه افسونگر
دخترک لم می ده رو کاناپه و می گه مامان یک مشروب خوشمزه بیار بخوریم
من : بهت زده
آقای همسر : قیافه حق به جانب و غضبناک رو به من که یعنی من که می گم این کانال رو نبینید
دختر بزرگه : منتظر مشروب خوشمزش
من مادر خانومی, مادر دو تا دختر کوچولوام. قرار نیست اینجا همش از بچه هام بگم , اما خب چه کنم که این روزها بچه داری همه زندگیم رو تحت تاثیر قرارداده , اینجا می نویسم تا رویای نوشتنم را تحقق بخشم.
No comments:
Post a Comment