Saturday, February 6, 2010

یک مادر فلک زده

فکر کن بچت رو ساعت هشت خوابوندی و ساعت ده با گریه و شیون و هق و هق از خواب بیدار میشه می پری تو اتاقش و می بینی باباش قبل تو رسیده و تنگ همدیگرو بغل کردند , خودت رو قاطی می کنی و تو هم بچه رو بغل می کنی بعد خودت رو شیکر می کنی و رو به باباش می گی تو برو خودم پیشش می مونم بعد یکهو بچه دوباره شیون رو از سر می گیره و میگه نه بابا بمونه , فقط فکر کن چقدر ضایع میشی

2 comments:

هنا said...

عزیزم کاملا درکت می کنم
حالا همین صحنه را در منزل مادربزرگ و توی جمع تصور کن آن وقت می بینی فلک زده تر هم می شود که بشود!

Unknown said...

elaaaaaaaaaaaahi azizam