یک لوله از دهنش رفته تو ریه اش برای اکسیژن , یک لوله از بینیش رفته تو معده اش برای تغذیه اش و یک عالمه سرم و دارو هم بهش وصله , دست و پای باد کرده , پشت و گردن کبود ازاینهمه تو بستر بودن و حالا تازه نارسایی کلیه و دیالیز.تنها راه حرف زدنش تکان چشم و سر هستش . من دیوانه ازش می پرسم خوبی ؟ و با تکان سر و چشم می گه آره .فکر می کنم از مهر مادری و حدیث مادر بودن زیاد گفته می شه اما پدربودن هم عالمی داره
Saturday, October 9, 2010
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
ایشالله خدا پدرتونو شفا بده
اي جانم. انشالله خدا شفاش بده
كاملا موافقم مهرپدري از اون چيزهايي است كه خيلي كم در موردش صحبت مي شه
Post a Comment