فاطمه خانوم , زنی که هفته ای یکبار می آد و خونمون رو تمیز می کنه حامله شده .و هیشکی مثل من از این حاملگی عصبانی نیست , آخه بابا شما ها که هشتتون گروی نه اتون دیگه بچه می خواهید چیکار ؟ اونم بچه سوم !! اونم وقتی اون دوتای دیگه از آب و گل در اومدند آخه بابا پسره دبیرستانیه , پس فردا می خواد بره دانشگاه . آخه خونه پنجاه متری مگه گنجایش چند نفر رو داره که هی شما بچه .... استغفرالله . بیچاره فاطمه خانوم خیلی مقصر نیست میگه خوب مرد دلش بچه می خواد می ترسم اگه نیارم بره زن بگیره !! حالا شما همه اینها رو بذارید کنار اینکه حالا من بی کار گر میشم و از کجا کارگری به تمیزی و مطمئنی فاطمه خانوم پیدا کنم و اینها . اونوقت می فهمید که چرا من این روزها با تفنگ دولول شوهر فاطمه خانوم رو نشونه رفتم
Tuesday, June 15, 2010
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 comment:
هر آنكس كه دندان دهد نان دهد خدا بهشون ببخشه.
عزيزم تو هم كارگر پيدا مي كني نگران نباش.
ولي خداييش آخه كسي كه داره كارگري مي كنه خونه مردم !!!!!!!! خيلي دل دارن به خدا
Post a Comment