Saturday, January 8, 2011

ای فلک گر من نمی زادی , اجاقت کور بود ؟؟

این روزها هممون یک درد و غم مشترک داریم و اونم کثیفی هوا و نباریدن برف و بارونه , اونم وقتی از ما بهترون بخاطر زیادی بارون و برف دچار بحرانند و هی پروازهاشون کنسل میشه و ماشینهاشون تو برف گیر می کنه و تعطیل می شند و ... اونوقت ما چشممون به آسمون خشک شد و وقتی هم یک قطره بارون می آد صبحش به هم می گیم خدارو شکر بارون هم که اومد هوا هم که تمیز شده !!! ای خدااااااا
حالا می دونید تو این هیر و ویر که انگار خدا یک دم کنی رو سر آسمونمون گذاشته و داره تو مونوکسید کربن و گوگرد و هزار آت و آشغال دیگه دممون می ده چی بیشتر از همه یک جای آدم رو می سوزونه ؟ اینکه این شهرداری هی هر یک متر یکبار ستاد برف روبی گذاشته و هی مخزن شن و نمک !!!!آخه یکی نیست بگه حالا که برف نیست ولی آخه قربونتون برم اون موقع ها هم که برف بود که کی تا حالا منطقه شش و اون دور و بر ها برف اومده که شما هفت تیر و کریمخان و پر کردید از مخزن های نمک و شن که هی نمک بشند رو زخم ما , هان ؟؟


2 comments:

مهدیس خانوم said...

دوست جون دیدی تا این پستو گذاشتی برف هم اومد؟؟؟؟ حالا دیگه حرص نخور
میشه لطفا یه پست غم انگیز-عصبانی در مورد شوهر نکردن من هم بنویسی که فرداش یهو بخت منم وا شه؟؟؟؟؟

Unknown said...

از قدیم گفتن تو چاله رو بکن، بارونش هم میاد.