یکجایی خوندم که آدمها سه تا شخصیت دارند . اولی اونیکه نشون می دهند, دومی اونیکه فکر می کنند هستندو سومی اونی که واقعا هستند .من معمولا لگام شخصیت واقعیم رو زدم و افسارش تو دست اون دوتای دیگه است . اما این روزها تو این شلوغ پلوغی ها شخصیت واقعیم , لگام گسیخته شده و افسار پاره کرده و رها شده , کافیه یک چیزی مطابق میلش نباشه یا کسی حرفی بزنه , یکباره تنوره می کشه و می آد بیرون , چنگ می زنه و گاز می گیره , لگد و جفتک می اندازه , کاری می کنه کارستون . بزرگ و کوچیک , شوهر و بچه, آشنا و غریبه هم نمی شناسه . خوب که خالی شد , دمش رو می ذاره رو کولش و میره . اونوقت اون دوتا شخصیت بیچاره دیگه می مونند و یکعالمه خرابکاری . هی ناز می کشند و عذر خواهی می کنند و دلجویی . نمی دونم کی دوباره بتونم شخصیت واقعیم رو بگیرم و لگام بزنم و افسار. اما تا اون موقع دور و بر من زیاد نپلکید بهترتونه
Wednesday, November 10, 2010
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 comment:
سلام مادر خانومی گلم
جدا که دخترای نازت این همه نمک رو از خودت ارث بردن
خیلی با مزه بود . کیف کردم
Post a Comment